نفس حضور امثال علی مطهری به عنوان شخصیتهایی مدافع سنت و مخالف با اغلب مظاهر تجدد، در جایی مانند کلاب هاوس و شرکت در گفتوگوی شفاف و صریح با طیفی نسبتا وسیعی از سلایق و اندیشهها قابل تحسین است.
نکتهای که میخواهم کمی آن را بررسی کنم جملهای است که ایشان (در 18 فروردین) فرموده: «احکام اسلام را نمیتوان به رای گذاشت.»
به نظر میرسد در اغلب موارد اظهارنظرکنندگان درباره مسئله حجاب درباره دو موضوع مختلف صحبت میکنند که ظاهرا بهتر این است که از هم تفکیک شوند:
محدوده یکم: بحث خوب/بد بودن، درست/نادرست بودن و واجب/مستحب بودن حجاب شرعی و یا حدود آن، آزادی زن، ارزش زن و غیره.
محدوده دوم: اینکه در عرصه عمومی و قانونگذاری حجاب چهطور باشد/نباشد.
به نظر میرسد تا پایان تاریخ بحث یکم پایانی ندارد و تنوع دیدگاهها ادامه خواهد داشت اما درباره بحث دوم را با ابزاری به نام دموکراسی میتوان به توافقی حداقلی رسید.
به نظر میرسد محل اصلی بحث اینجاست که دو گروه ِمخالف و موافق چهطور میتوانند مشکلشان را با هم حل کنند بدون آنکه نیازی باشد که مانند ِدوره پهلوی اول و همینطور پس از انقلاب برای تعیین نوع پوشش مردم، به فشار و اعمال قدرت نیازی باشد. بدون اینکه لازم باشد هریک از طرفین دیدگاه خود را رها کنند و در عین ِحفظ ِموضع و دیدگاهشان به توافقی جمعی و مسالمتآمیز در قالب ِقانون تن بدهند.
ونکته بسیار هم این است که دموکراسی راهکاری برای رسیدن به توافق است و نه راهی برای کشف حقیقت. این به این معنی نیست که حقیقت مهم نیست. نکته اینجاست که درباره حقیقت، رایگیری و دموکراسی معنا ندارد. حقیقت با انتخابات تعیین نمیشود. به عبارت بهتر، روش شناخت حقیقت انتخابات نیست. روش فهم و کشف حقیقت، استدلال و گفتوگوهای روشمند ِمتخصصان است اما دموکراسی، گفتوگو و توافق میان غیرمتخصصین است. هیچگاه پزشکان و داروسازان برای شناخت ویروس کرونا رفراندوم برگزار نمیکنند بلکه با روشهای علمی در آزمایشگاه، مشاهدات تجربی میکند و نتایج تحقیقات خود را با متخصصین دیگر به اشتراک میگذارید و تبادل استدلال و نظر کند.
مردم میتوانند در یک انتخابات آزاد، موضوعی مردود و یا یک حقیقت ِتاییدشده توسط متخصصین را انتخاب/رد کنند. انتخاب شدن/نشدن یک ایده ربطی به حقیقت داشتن و یا درست/نادرست بودن آن از نظر متخصصین ندارد.
به عبارت دیگر کشف حقیقت موضوعی است که به محتوای یک ایده مربوط است اما دموکراسی فقط یک روش مسالمتمیز است که درباره هر ایدهای با هر محتوایی میتواند به کار رود. ممکن است آن ایده مورد اقبال قرار گیرد و یا رد شود؛ فارغ ازین که آن ایده، از نظر متخصصین درست یا نادرست باشد.
این سخن جناب علی مطهری که «احکام اسلام را نمیتوان به رای گذاشت» از بابتی درست و از بابتی نادرست است. از این بابت درست است که احکام و اعتقادات هر دین را متخصصین ِآن از متون مقدس و دیگر منابع آن دین بهدست میآورند. اما ازین بابت جای چونوچرا دارد که اجرای یک حکم در عرصه عمومی نیاز به توافقی جمعی دارد. نفس ِاعتقاد ِمعتقدان ِآن برای اجرای عمومی آن کفایت نمیکند. چهراکه آن ایده مثل هر ایدهی دیگری رقبایی دارد که باید با روشی صلحآمیز به جمعبدی درباره چگونگی اجرا برسند.
به نظر میرسد انتخابات تنها راهی است که در آن روشن شود که تا اطلاع ثانوی این رقبا چهطور با هم کنار بیایند بدون آنکه جای یکدیگر را تنگ کنند و یا جامعه را به تنش و تنگنا بکشانند و یا بدون آن که اعمال زور و تحمیل پیش بیاید. خلط این دو مبحث تنها به ادامه تنشها منجر میشود در حالی که با تمرکز بر موضوع دوم، میتوان تنشها را تا حد زیادی کاست و جامعه را به سمت مدارا و پذیرش تکثر و تنوع گرایش داد. موافقان و مخالفان حجاب شرعی میتوانند تا ابد درباره آن و اینکه آیا حجاب ارزش زن را بالا یا پایین برد بحث و بررسی کنند اما به هر حال در عرصه عمومی روشی باید روشی اتخاذ شود که کمترین تنش را به همراه داشته باشد.