احتمالا شما هم شنیده باشید که کسانی از منتظران ظهور امام دوازدهم معتقد بودهاند که باید تا میتوان در زمین فساد و ظلم و تخریب کرد تا زمینهی ظهور فراهم و فراهمتر شود و امام مجبور به ظهور شود. نسبت به صحت ِانتساب این ایده به انجمن حجتیه داوری خاصی ندارم چون اطلاعات دست اولی ندارم.
شبیه منطق ِمهدی اخوان ثالث وقتی که میگوید:
کاوهای پیدا نخواهد شد امید! کاشکی اسکندری پیدا شود!
این شاید فقط در شعر زیبا به نظر برسد اما منطقا بسیار زشت و ضدتوسعه است. بخشی از جامعه ما منتظر کسی است تا بیاد و نابودمان کند. به امید این که بعد از نابودی، جامعه آرمانی محقق خواهد شد! شاید این منطق عجیب به نظر برسد اما اگر این روزها و سالها (مخصوصا پس از نامهای که خارجنشینان به ترامپ نوشتند) به سخنان و صحبتهای کسانی که هوادار هرگونه تحریم همهجانبه و کمرشکن علیه ج.ا و ساکنان ایران دقت کنید میبینید که این منطق عجیب، طرفداران ِکمی هم ندارد! گویی هر چه بیشتر ایران جای بدتری برای زندگی شود در نهایت وضعمان بهتر خواهد شد. هر چه آزادیهای اجتماعی محدودتر شود و مردم عصبانیتر شوند وضع بهتر خواهد شد. اگر یک گام ِبیشتر اقتصادمان نابود شود و توسعه انسانی ِکشور وضع نامناسبتری پیدا کند گویی یک گام به آزادی و حکومت و جامعه آرمانی نزدیک شدهایم. اگر مردم کمتر رای بدهند بیشتر به دموکراسی نزدیک میشویم. انگار تضمین شده است که اگر کاری کنیم که جامعه ایران به نقطه انفجار برسد ماحصل آن قطعا و یقینا دموکراسی و آزادی و آبادی و استقلال بیشتر ایران است. اگر کشورها و سازمانهای خارجی بیشتر در ایران دخالت کنند پس به استقلال کشور نزدیک تر خواهیم شد! مثل این است که یک فعال اقتصادی پیش ِخودش فکر کند که هر چه برای کسبوکارم بدتر تصمیم بگیرم و خودم را ورشکسته کنم وضعم بهتر می شود! پولدار و سعادتمند خواهم شد! یا اگر یک پزشک تصور کند که هرچه بیمارش به مرگ نزدیکتر شود بیمار به سلامتی نزدیکتر میشود.
البته بگذریم کسانی که دررسانهها از هر تحریم جدیدی ذوقزده میشود اغلب ساکن ایران نیستند و بدتر شدن شرایط زیست در ایران تاثیری بر زندگی شخصی آنها ندارد.
در حالی که به نظرم منطقا باید عکس این روحیه را باید خواست. اگر توسعه و آزادی و دموکراسی ِبیشتر میخواهیم به جای حرکت در جهت تخریب و تشویق هرگونه تحریمی باید از هر حرکت کوچکی از هرکسی در جهت بهبود حمایت کرد. بهبود یعنی چه؟ «معیار» بهبود چیست؟ جواب من به این سوال رشد اقتصادی و بهبود شاخصهای توسعه انسانی است. با این حساب با هرچیزی که حتی یک مثقال وضع توسعه انسانی در ایران را بدتر میکند باید مخالفت کرد. نه این که از تلاش برای بهبود دست بکشیم و حتی در جهت منفی ِمحور مختصات حرکت کنیم اما توقع داشته باشیم که از منتها علیه ِمثبت ِآن سر دربیاوریم.
مثلا هنگام طرح موضوع «تحریم ورزش ایران» باید پرسید که این آیا این کار به رشد اقتصادی ایران کمک میکند؟ به اقتصاد ورزش ِایران ضربه میزند یا بهبودش میبخشد؟ اگر جواب نه است پس نباید از آن ذوق زده شد.
ممکن است گفته شود که جامعه ایران عصبانی است! پس به این خاطر لجبازی میکند. درست! اما آیا خواستها و انتخابهای یک انسان ِعصبانی و لجباز، عقلانی و منطقی از آب درمیآید؟