اعمال تبعیض مثبت در حکمرانی چه ملاحظاتی دارد؟

سیدمهدی تروهید/ پژوهشگر اقتصاد و بانکداری
منتشر شده در شماره 1759 روزنامه سازندگی، 18 مرداد 1403

 

توضیحات محمدجواد ظریف درباره امتیاز قائل شدن برای زنان، جوانان، و اقلیت‌ها برای حضور در دولت مسعود پزشکیان، واکنش‌هایی به همراه داشت. در این نوشتار می‌کوشیم تا نگاهی کوتاه به سیاست تبعیض جبرانی بیندازیم.

در شامگاه 27 تیرماه ظریف -رئیس شورای راهبری انتخاب کابینه دولت چهاردهم- در مصاحبه با صداوسیما گفت که نامزدهای زن برای وزارت، ده امتیاز دریافت می‌کنند و اقلیت‌های دینی نیز امتیاز دارند، اما مردان و شیعیان هیچ امتیازی نمی‌گیرند. این سخنان با انتقادهایی با این مضمون روبه‌رو شد که در اقلیت بودن نباید مبنای امتیاز قرار گیرد.

هم‌چنین ظریف تاکید کرد که این شورا تنها نقشی مشورتی دارد و مسئولیت انتخاب وزرا نهایتا با رئیس‌جمهور منتخب است. آن‌چه ظریف از آن سخن گفت را می‌توان نشانه‌ای از در دستور کار قرار گرفتن سیاست تبعیض مثبت در دولت چهاردهم-و حداقل  در شورای راهبری- دانست.

 

سیاست تبعیض مثبت چیست؟

تبعیض مثبت/تبعیض جبرانی (Positive discrimination) یا اقدامات مثبت (Affirmative Action) به مجموعه سیاست‌ها و اقداماتی اشاره دارد که هدف آن‌ها افزایش نمایندگی گروه‌های کم‌نماینده، در حاشیه مانده، و یا فرودست در سیاست‌گذاری حوزه‌های مختلف مانند سیاست‌، آموزش، اشتغال، و بهداشت است. هدف از این سیاست تحقق عدالت اجتماعی است و در آن تلاش می‌شود تا با مجموعه تدابیری، نابرابری‌ها، و تبعیض‌های سیستماتیک و تاریخی که اقشار و گروه‌هایی تجربه کرده‌اند جبران شوند تا فرصت‌های برابر با دیگر اقشار -که معمولا دست ِبالا را داشته‌اند- پیدا کنند. با هدف کاهش نابرابری‌های شغلی، دست‌مزدی، افزایش دسترسی به امکانات آموزشی نیز از چنین سیاست‌هایی استفاده می‌شود. سیاست‌های تبعیض مثبت می‌توانند از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت باشند و ممکن است شامل سیستم سهمیه‌بندی یا تشویق مشارکت بیشتر باشد. برای ترویج تنوع و تکثر در جامعه و عرصه سیاسی نیز می‌توان از این سیاست‌ها بهره برد؛ طوری که تکثر موجود در جامعه، در حاکمیت نیز بهتر منعکس شود.

تفاوت روی‌کرد تبعیض مثبت با دیگر روی‌کردها را می‌توان در تصویر مشاهده کرد. در واقعیت آن‌چه رخ می‌دهد این است که افراد با قدهای متفاوت تمایل به تماشای مسابقه از بالای مانع دارند. برخی کسان از جایگاه بالاتر و دید بهتری نیز برخوردارند در حالی که برخی حداقل تسلط لازم را هم به زمین بازی ندارند و مانع، کاملا برای آنان جدی است. طبیعتا در حالت ایده‌آل باید مانع را برطرف کرد. اما در این مثال دست‌کم دو روی‌کرد برای اصلاح این روند وجود دارد. روی‌کرد برابری‌خواهانه پیش‌نهاد می‌کند که جعبه‌هایی هم‌اندازه به هر سه نفر اختصاص یابد تا پس از ایستادن روی آن، هر سه دید بهتری پیدا کنند. اما روی‌کرد تبعیض مثبت معتقد است که باید اندازه‌ی جعبه‌ها طوری متفاوت باشد که شرایطی فراهم کند که این سه تن در نهایت فرصتی برابر و چشم‌اندازی یکسان برای تماشای بازی پیدا کنند.

 

برای جلوگیری از بدل شدن سیاست تبعیض مثبت به تبعیض اختلاف‌برانگیز چه باید کرد؟

تبعیض به معنای برخورد ناعادلانه و نامتناسب با استعدادها و نیاز افراد بر اساس ویژگی‌هایی همچون نژاد، جنسیت، دین، قومیت، و سن است. تبعیض به نفع گروهی و به ضرر گروهی دیگر اعمال می‌شود و موجب نابرابری و ناعادلانه شدن فرصت‌ها می‌شود. پس تفاوت این نوع از تبعیض با تبعیض مثبت چیست و چه باید کرد که تبعیض مثبت، آثار سوء تبعیض را پیدا نکند؟

در پیاده‌سازی تبعیض مثبت، نخستین قدم برای پرهیز از ایجاد مشکلاتی جدید، شفافیت و واضح بودن اهداف است تا بتوان اعمال را با اهداف اعلامی سنجید و از سوءتفاهم‌ها و تفسیرهای نادرست پرهیخت.

هم‌چنین ضروری است که سیاست تبعیض مثبت به صورت موقت، با زمان‌بندی مشخص، و همراه با ارزیابی مداوم شرایط محیطی اجرا شوند. یعنی تا هنگامی که نابرابری‌ها کاهش یابند و در سطحی قابل قبول قرار گیرند. اعمال سیاست تبعیض مثبت برای الی‌الابد و بدون زمان‌بندی برای پایان آن می‌تواند به سیاسی بر ضد اهداف خود تبدیل شود. یعنی نه‌تنها بی‌عدالتی را چاره نمی‌کند بلکه به تقویت حس نابرابری و بی‌عدالتی در میان گروه‌های دیگر جامعه منجر شود. این وضعیت ممکن است بر انگیزه و تلاش افراد تاثیرات سوء بگذارد و به تضعیف معیارهای شایسته‌سالارانه بیانجامد. همچنین، ممکن است تعصبات و احساس تبعیض‌ را تقویت کرده و باعث واکنش‌های منفی، خشن، و گاه خصومت‌آمیز از سوی گروه‌های دیگر بر ضد گروه(های) مورد حمایت شود. در نتیجه، کارایی و بهره‌وری سازمان‌ها و نهادها کاهش یافته و تصویر منفی از توانایی‌ها و شایستگی‌های گروه‌های هدف ایجاد شود، که نهایتا می‌تواند به تضعیف جایگاه اجتماعی آن‌ها بیانجامد.

نمونه‌ای از این ناکارآمدی در اعمال سیاست تبعیض مثبت را در سهمیه‌ ایثارگران و خانواده شهدا در کنکور سراسری برای ورود به دانشگاه‌ها مشاهده کرد. به علت عدم رعایت چنین ملاحظاتی می‌توان گفت این سیاست تبدیل به ضدسیاست. در مقام مقایسه می‌توان شرایطی را تصور کرد که خانواده‌های مورد حمایت از ابتدا، از امکانات آموزشی و کمک‌تحصیلی ِتکمیلی بهره می‌بردند اما در نهایت در کنکوری فاقد سهمیه و تبعیض شرکت می‌کردند. یعنی تدابیر تبعیض مثبت به قبل از کنکور منتقل می‌شد و نه به بعد از کنکور.

نمونه دیگر افریقای جنوبی است که حمایت بی‌دریغ و بدون زمان‌بندی حزب کارگر در این کشور از بهبود شرایط کاری، اشتغال، و رفاه، و حقوق و دستمزد کارگران سفیدپوست شهری نه‌تنها به بهبود عدالت در این کشور کمک نکرد بلکه به نظامی آپارتاید انجامید.

پس باید این پیام به شهروندان مخابره شود که علی رغم اعمال سیاست تبعیض جبرانی، هم‌چنان ملاک اصلی برای انتخاب افراد، شایستگی‌ها، دانش، استعدادها، و توانایی‌های واقعی آن‌هاست و نه صرفا بر اساس عضویت در یک گروه اجتماعی خاص. هم‌چنین تاثیرات و نتایج سیاست‌های تبعیض مثبت باید مستمرا بررسی و ارزیابی شود تا از انحراف و سوءاستفاده جلوگیری شود.

هم‌چنین دولت‌ها می‌توانند از طریق مشوق‌های مالی و غیرمالی، بخش خصوصی را به اتخاذ سیاست‌های تبعیض مثبت تشویق کنند و آنان را نیز به بازی بگیرند. برنامه‌های آموزشی و آگاهی‌بخشی در رسانه‌های، مدارس، و دانشگاه‌ها می‌توانند نقش مهمی در تغییر نگرش‌ها و کاهش مقاومت‌های احتمالی در برابر تبعیض مثبت ایفا کند. 

در مجموع، تبعیض مثبت ابزاری سیاستی است که در صورت اجرای صحیح می‌تواند به کاهش نابرابری‌ها و ترویج عدالت اجتماعی کمک کند، اما باید با تدبیر و مراقبت اجرا شود تا تبدیل به تبعیض اختلاف‌برانگیز نشود و مشکلی بر مشکلات نیفزاید.