وقتی تلویزیون اختراع شد این تصور وجود داشت که رادیو جایگاهشان را از دست بدهند. اما اینطور نشد؛ رادیو و تلویزیون هر کدام مخاطبان خاص خودشان را پیدا کردند. پس از اختراع فیسبوک، سیلی از شبکههای اجتماعی پدیدار شدند. شاید هیچکس بهتر از بچههای وبلاگنویس کمرونق شدن وبلاگنویسی در وبلاگستان را حس نکند. بسیاری از وبلاگنویسانی که محور کارشان بیشتر به امور روزمره و ارتباط با دوستان و لینک دادن به آهنگها و عکسها و انتشار مطالب جالبی که در سایتها و وبلاگهای دیگر میدیدند بود، اغلب امروزه دیگر وبلاگنویس نیستند و بیشتر در اینستاگرام، تلگرام و جاهای دیگر فعالاند. شاید ایندستهی اول را وبلاگدار نامید. کسانی که الزاما مطالبشان را خودشان نمینوشتند اما وبلاگ داشتند. در دورانی که دسترسی به شبکههای اجتماعی وجود دارد این گروه دیگر به وبلاگ احساس نیاز نمیکنند. اما دستهی دومی هم هستند: وبلاگنویسها. کسانی که اهل نوشتناند. اینروزها وبلاگنویسی هم مخاطبان اهالی خاص خودش را پیدا کرده.
کم رونق شدن وبلاگستان باعث شده که بچههای اهل نوشتن هم توجهشان به وبلاگستان کمتر شود. اما به نظر من برای ایندسته از وبلاگنویسها، هنوز هم وبلاگنویسی به شبکههای اجتماعی ترجیح دارد. دستکم به شش دلیل:
یکم اینکه هر کس با هر سطح دسترسی به اینترنت به وبلاگ دسترسی دارد ولی دربارهی شبکههای اجتماعی اینطور نیست. نیازی به اسمارتفون و احتمالا فیلتر شکن نیست.
دوما همهی مخاطبان وبلاگها، عضو همهی شبکههای اجتماعی نیستند. خیلیها در تلگرام هستند و در اینستاگرام عضو نیستند. در ف.ب هستند و در جای دیگری نیستند. ولی همهی آنها به صفحات وبلاگها دسترسی دارند؛ بدون اینکه نیاز به عضویت در جایی باشد.
سوما هنوز هم که هنوز است، وبلاگنویسهایی که قلم به دست هستند میتوانند مطالبشان را در وبلاگشان منتشر کنند و اگر دوست داشتند در ف.ب یا تلگرام (حتا در کانالهای شخصی)، و توئیتر و غیره به وبلاگشان لینک بدهند.
چهارما اینکه مطالب در وبلاگها ارشیو میشوند و در تا همیشه درسترساند. ولی مثلا اگر ف.ب تان را دیاکتیو کنید حتا خودتان هم به نوشتههایتان دسترسی ندارید؛ چه برسد به دیگران. و همینطور دربارهی دلیت کردن و لغو عضویتان در شبکههای اجتماعی.
پنجم اینکه معمولا در شبکههای اجتماعی، به احتمال زیادف مطالبی با بیشتر از چند خط، خوانده نمیشوند. حتا اگر لایک شده باشند.
ششم اینکه در شبکههایی مثل تلگرام و ف.ب و دیگران، بیشتر با دوستان و اشنایان در ارتباطیم اما دوستان وبلاگی، کسانیاند که رابطهی شخصی چندانی با ما ندارند و فقط ما را از نوشتههایمان میشناسند. وجود وجه اشتراک فکری بین مخاطب و وبلاگنویس است که کسانی را مخاطب یک وبلاگ میکند؛ نه دوست و آشنا و همکلاسی بودن.
جدای از اینها شاید دوستداشتن وبلاگ، ویژگی نسلهای خاصی بوده باشد. به قول ِ این دوست وبلاگنویس: ما نسلی هستیم که حرفههایمان را نگفتیم! تایپ کردیم!