با گذشت سالها هنوز خاطره و حس مثبتی که از دیدن ِمرگ یزدگرد پیدا کردم رو فراموش نکردم. روند داستان، شخصیتپردازی و مهمتر از
همه متن و دیالوگها. این که حالت تئاتر دارد را خیلی دوست دارم. داستاناش ماجرای
آخرین ساعات زندگی ِیزدگر ِفراری است به خانه یک آسیابان.
امیدوارم ببینید. امیدوارم کسی روزی
برسد که کسی مثل تسلیمی از سینمای ما نرود. امیدوارم امثال بیضایی را نادیده
نگیریم. فراموش
نکنیم.
شاید شما هم فیلم را ببینید و از توقیف شدناش تعجب کنید. سالهای دور محض وجود بهرام بیضایی و سوسن تسلیمی دیدماش. کتابی خوانده بودم از بیتا ملکوتی درباره زندگی و سینمای سوسن تسلیمی؛ به نام «ستاره مهر». یادش بخیر. از چهرهای که از تسلیمی داخل کتاب روایت شده بود خوشام آمد. دوست داشتم فیلمی از او ببینم و بدانم که - جدای از حرفها - عیارش چهقدر است؟ بازیاش واقعا برجسته بود.