احتمالا شما هم با کسانی روبه‌رو شده‌اید که وقتی صحبت از معایب جامعه ایران می‌شود-در کنار مزایایی که دارد- شروع به بیان ایرادهای جوامع و کشورهای دیگر در زمینه اقتصاد، قوانین، فساد، خشونت و غیره می‌کنند. دغدغه‌هایی که احتمالا پشت سیاه‌نمایی شرق و غرب وجود دارد قابل درک و بسیار ارزشمند است. چه دفاع از جامعه و فرهنگ ایران و چه حاکمیت ملی خودمان. فکر می‌کنم در این باره که همه کشورهای جهان در طیفی از وضعیت خاکستری قرار دارند توافق داشته باشیم.

خیلی خوب است که اهل توسری زدن به خودمان و به‌تر جلوه دادن دیگران نباشیم. چه چیزی قابل احترام‌تر از این که کشور و فرهنگ خودمان را دوست داشته باشیم و در برابر تحقیر موضع داشته باشیم. چه چیزی بهتر از این که ایرانی‌ای نباشیم که از ایرانی بودن‌مان شرمنده باشیم. اما این نباید باعث شود که واقع‌بینی را از دست بدهیم و معایب خودمان را نبینیم. مثالی می‌زنم: این که در این که وایکینگ‌ها دزد دریایی بوده‌اند حرفی نیست اما این دلیل بر این نیست که با همه انتقاداتی که به جوامع منطقه اسکاندیناوی وارد است، در سال 2021 وضع عمومی ما بر آنان بچربد، مزایای ما بر مزایای آن ها چیره باشد و ایرادهای آنان باعث شده باشد که مردم‌شان در تنگنا باشند. شاخص‌هایی برای مقایسه وجود دارد. خیلی خوب است که مزایای خودمان را فراموش نکنیم. مثلا همین که متروی تهران بسیار تروتمیزتر از متروی نیویورک است یک مزیت است. می‌شود نگاهی واقع‌بینانه داشت: دلیل این موضوع می‌تواند قدمت متروی نیویورک و تازه‌ساز بودن متروی ما باشد. اما نمی‌توان منکر شد که در مجموع تمیز بودن یک سیستم حمل‌ونقل عمومی یک مزیت است و در عین حال این نکته که کار متروی آن‌جا در سال 1904 شروع شده هم موضوع قابل توجهی است.

شاخص‌هایی کمّی برای ارزیابی و مقایسه کشورها وجود دارد که بحث‌ را از خاطره‌گویی‌ها و بازنمایی‌ها و توصیف‌های کیفی فراتر می‌برد.در مجموع بازنمایی-چه سپیدنمایی و چه سیاه‌نمایی- ما را درباره آن‌چه که این شاخص‌ها در توصیف واقعیت می‌گویند دچار سوتفاهم می‌کند. باعث می‌شود خودمان را نشناسیم. دیگران را نشناسیم. مزایا، معایب و ضعف‌ها و قوت‌های خودمان و دیگران را ندانیم. از دیگران نیاموزیم و در عالم خیالی خودمان غرق شویم. فکر به‌بود زندگی فردی و اجتماعی‌مان نباشیم. خودمان را مستغنی فرض کنیم. شاید گاهی سرمان به سنگ ِسخت واقعیت بخورد و در خواب غلتی بزنیم. اما واقع‌بینی عین ِبیداری است. همان قدر که مقایسه در سطح فردی می‌تواند آسیب‌زننده باشد در سطح اجتماعی ضروری است اما این را هرگز نباید فراموش کرد که شناخت واقعیت را نباید فروگذاشت و باید از بازنمایی‌ پرهیخت.